برای من پلک نزن

برابر من
پلک نزن بانو
تا خودم را در آیینه ی
چشمانت ببینم
و غرق شوم در امواج موهایت
انگشت اشاره گرفته ای سمت من
و ناخن هایت اتش گرفته اند
که ب آتشم بکشانی
و برقصی عریان
دور جسد سوخته ام.
کاش موازی این خط ها را می شکستیم
و بلند بلند
گام بر میداشتیم
به سمت هم
تا لبهامان از تشنگی نخشکد
کمی نگاه کن به من
باید اتفاق خوب هم باشی
دیدگاه ها (۱)

چه خوب است عزیز دل کسی باشی

دل من بی تابانه

اگر نتوانم با تو

مرا با پرستش دستانت رساندی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط